برگی از عمر

روز نوشت ها

برگی از عمر

روز نوشت ها

10.

یکی دو هفته هست که میرم ورزش اما همچنان بدنم درد میگیره ... انصافا ورزش سنگینیه ... هر بار هم حرکات فرق میکنه ... بالا نگه داشتن پا و انجام حرکاتش که دیگه برا من کابوسه ... خیلییی سخته ! اما میریم همچنان ... امروز به دو سه نفری سطح داد ... کمربند های زرد و طوسی ! باید ببندن به کمرشون ... نمیدونم هر چند وقت یه بار و چه جوری این سطح رو میگیرن ! بالاخره کد بورسیم هم فعال شد ... همه ی کاراش رو هم کردم ... حتی امروز سهم هم خریدم ! اما هنوز مطالعه ام کافی نیست ... خیلی گسترده هست و سخت ... اما نمیخوام به خودم بگم که نمی تونی ! قراره برا کلاس بافتنیم یه ژاکت ببافم ... امیدوارم از پسش بربیام :)  شاید فردا مهمون داشته باشیم ... عمه ی مامان همسری ... اگه نیومدن احتمال زیاد روزه میگیرم ... باید یه روز هم بریم دانشگاه برا کارهای فارغ التحصیلی !! کی همتمون بشه خدا عالمه !