برگی از عمر

روز نوشت ها

برگی از عمر

روز نوشت ها

34.

امروز همسر تا ظهر دنبال کارهای شناسنامه اش بود ! اون آقایی که گم کرده بود هم همراهش تشریف داشت ! قصه هم اینه که همسر برای کارای فروش پروانه نظام مهندسیش شناسنامه و کارت ملی و مدرک تحصیلیش رو میده به اون شرکت خریدار که کاراش رو بکنن و با پست مدارک رو ارسال کنن که وقتی ارسال میشه فقط مدرک تحصیلی همسر توش بوده و خبری از شناسنامه و کارت ملی نبوده ... دیگه کلی زنگ زدن و پیگیری و دعوا و اعصاب خوردی ، هیچی به هیچی ، معلوم میشه که گم شده ... به همین راحتی !! و حالا باید بریم المثنی ِ جفت شون رو بگیریم !! اینم از این ...