برگی از عمر

روز نوشت ها

برگی از عمر

روز نوشت ها

42.

این که بعد از  گذشت هشت ماه از سال جدید تازه بیایی و در ِ اینجا را باز کنی و گرد و خاک بگیری حس غریبی دارد ... دست هایم انگار به کیبرد ناآشناست ... حس خاصی موقع تایپ کردن دارم ... یاد روزهای داغ ِ  بلاگستان می اندازد مرا ! ... مدت هاست به مدد تلگرام و اینستاگرام و هزار کوفت دیگر دستانم نسبت به اینجا احساس غریبی میکند ... اما فکر میکنم مثل زندگی ای که روز به روز مدرنیزه تر می شود و مردم در تلاشند برای اینکه از همه نظر برگردند به همان زندگی سنتی و گاهی دلشان هوای چیزهای قدیمی طور را میکند ... ما نیز روزی از این تکنولوژی هایی که روز به روز رنگ به رنگ تر میشوند و تا میایی به یکی عادت کنی دیگری از راه میرسد روزی برگردیم به همین بلاگستان ... برگردیم به همین پنج شش سال قبل که همه چی فقط در همین جا یافت میشد و بس ... یا شاید کمی دورتر ... برگردیم به همین کاغذ و قلم خودمان ولی بعید میدانم حس نیاز به دیده شدن و خوانده شدن بگذارد تا این حد پس روی کنیم !