برگی از عمر

روز نوشت ها

برگی از عمر

روز نوشت ها

45.

هفته ی پیش فیلم " gone girl " هم دیدیم ... خیلی باحاله فیلم دیدن ما تو زمستونا اینجوریه که شبا یه لحاف میاریم وسط پذیرایی پهن میکنیم و دو تا بالش و یه پتو  و لپ تاپ وصل میشه به تی وی و چراغ ها خاموش میشینیم پای فیلم .گان گرل هم فیلم جدیدی بود هم سال ساختش هم داستانش :دی ... جدید بودن سال ساخت هم برای من مهمه فیلم های قدیمی رو دوست ندارم معمولا :دی ... داستان در مورد نویسنده ای بود به نام امی که با مردی ازدواج میکنه و در پنجمین سالگرد ازدواجش تصیم میگیره به دلایلی همسرش رو ترک کنه و یا فرار میکنه و جوری فرار میکنه و ناپدید میشه که همه فکر کنن همسرش اون رو کشته ! یعنی قشنگ دلیل و برهان درست میکنه و نقشه میکشه ... همسرش هم رابطه اش سرد شده بود هم انگار علاقه ای به همسرش نداشت هم اینکه بهش خیانت کرده بود و با یه دختر بیست ساله رابطه داشت و همه ی اموال هم برای زن بوده و جدا شدن براش راحت نبوده ... خلاصه ما که تا وسط های داستان دلمون واسه خانومه میسوخت یه حرکاتی ازش دیدیم که فهمیدیم خود خانومه نیمچه دیونه هست ! و آخراش که بعد از کشتن یه مرد برگشت خونه دلمون واسه آقاهه سوخت :دی ... کلا فیلم پیچیده و جالبی بود ... من دوسش داشتم ...